پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
تبلیغات
.



ململ
نوشته شده در جمعه 4 آبان 1397
بازدید : 209
نویسنده : ملیکاسادات سیدی




خوش امدید
نوشته شده در شنبه 9 تير 1397
بازدید : 343
نویسنده : ملیکاسادات سیدی




اسکناس
نوشته شده در چهار شنبه 1 فروردين 1403
بازدید : 12
نویسنده : ملیکاسادات سیدی

یک سخنران معروف در مجلسی که دویست نفر در آن حضور داشتند، یک صد دلاری را از جیبش بیرون آورد و پرسید: چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ دست همه حاضرین بالا رفت.

سخنران گفت: بسیار خوب، من این اسکناس را به یکی از شما خواهم داد ولی قبل از آن می خواهم کاری بکنم. و سپس در برابر نگاه های متعجب، اسکناس را مچاله کرد و پرسید: چه کسی هنوز مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ و باز هم دست های حاضرین بالا رفت.

این بار مرد، اسکناس مچاله شده را به زمین انداخت و چند بار آن را لگد مال کرد و با کفش خود آن را روی زمین کشید. بعد اسکناس را برداشت و پرسید: خوب، حالا چه کسی حاضر است صاحب این اسکناس شود؟ و باز دست همه بالا رفت. سخنران گفت: دوستان، با این بلاهایی که من سر اسکناس در آوردم، از ارزش اسکناس چیزی کم نشد و همه شما خواهان آن هستید.

و ادامه داد: در زندگی واقعی هم همین طور است، ما در بسیاری موارد با تصمیمــاتی که می گیریم یا با مشکلاتی که روبرو می شویم، خم می شویم، مچالــه می شویم، خاک آلود می شویم و احساس می کنیم که دیگر پشیزی ارزش نداریم، ولی این گونه نیست و صرف نظر از این که چه بلایی سرمان آمده است هرگز ارزش خود را از دست نمی دهیم و هنوز هم برای افرادی که دوستمان دارند، آدم با ارزشی هستیم.




شارژ
نوشته شده در جمعه 17 آذر 1402
بازدید : 47
نویسنده : ملیکاسادات سیدی

دانشمندان کشف کردند ۹۹% علت بی وفایی ، بی شارژی است




چیست
نوشته شده در دو شنبه 13 آذر 1402
بازدید : 40
نویسنده : ملیکاسادات سیدی

لگد چیست ؟ حرکتی تقریبا رزمی که غضنفر معمولا به صورت نشسته و ناگهانی برای اهلی کردن فرزندانش استفاده میکند




دماغ
نوشته شده در جمعه 10 آذر 1402
بازدید : 47
نویسنده : ملیکاسادات سیدی

بعضی هام هستن وقتی دست تو دماغشون میکنن
دهنشون کج میشه و ۱۱۶ تا عصب صورتشون درگیر میشه




نمایندگی
نوشته شده در یک شنبه 5 آذر 1402
بازدید : 47
نویسنده : ملیکاسادات سیدی

مورد داشتیم دختره بعد از ولنتاین مغازه عروسک فروشی زده…
به جون تو اگه دروغ بگم…
مغازشم همین سر کوچس تازه نمایندگی فعال در سراسر کشور هم میخواد




میز
نوشته شده در یک شنبه 5 آذر 1402
بازدید : 50
نویسنده : ملیکاسادات سیدی

ملت تو خونه شون میز بیلیارد و تردمیل و سونا و جکوزی دارن، اونوخت ما تنها امکانات ورزشی مون یک میله بارفیکس بود که اونم مامانم زده تو کمد روش لباس آویزون می کنه




اینه
نوشته شده در شنبه 4 آذر 1402
بازدید : 46
نویسنده : ملیکاسادات سیدی

الهی قربونت برم امروز چقد خوشگل شدی
.
.
.
خب دیگه بهتره از جلوی آیینه برم کنار




همسر
نوشته شده در جمعه 3 آذر 1402
بازدید : 62
نویسنده : ملیکاسادات سیدی

دویست و پنجاه سال پیش از میلاد؛ در چین باستان؛ شاهزاده ای تصمیم به ازدواج گرفت. با مرد خردمندی مشورت کرد و تصمیم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند، تا دختری سزاوار را انتخاب کند. وقتی خدمتکار پیر قصر، ماجرا را شنید غمگین شد چون دختر او هم مخفیانه عاشق شاهزاده بود.

دختر گفت او هم به آن مهمانی خواهد رفت. مادر گفت: تو شانسی نداری، نه ثروتمندی و نه خیلی زیبا. دختر جواب داد: می دانم که شاهزاده هرگز مرا انتخاب نمی کند، اما فرصتی است که دست کم یک بار او را از نزدیک ببینم.

روز موعود فرا رسید و همه آمدند. شاهزاده رو به دختران گفت: به هر یک از شما دانه ای می دهم، کسی که بتواند در عرض شش ماه زیباترین گل را برای من بیاورد، ملکه آینده چین می شود. همه دختران دانه ها را گرفتند و بردند. دختر پیرزن هم دانه را گرفت و در گلدانی کاشت. سه ماه گذشت و هیچ گلی سبز نشد، دختر با باغبانان بسیاری صحبت کرد و راه گلکاری را به او آموختند، اما بی نتیجه بود، گلی نرویید.

روز ملاقات فرا رسید، دختر با گلدان خالی اش منتظر ماند و دیگر دختران هر کدام گل بسیار زیبایی به رنگها و شکلهای مختلف در گلدانهای خود داشتند. لحظه موعود فرا رسید شاهزاده هر کدام از گلدانها را با دقت بررسی کرد و در پایان اعلام کرد دختر خدمتکار همسر آینده او خواهد بود!

همه اعتراض کردند که شاهزاده کسی را انتخاب کرده که در گلدانش هیچ گلی سبز نشده است. شاهزاده توضیح داد: این دختر تنها کسی است که گلی را به ثمر رسانده که او را سزاوار همسری امپراتور می کند: گل صداقت ... همه دانه هایی که به شما دادم عقیم بودند، امکان نداشت گلی از آنها سبز شود




صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد

آپلود عکس - آپلود عکس